|
||||||
گزیده ▪ ▪ ▪ ▪ ▪ ▪ صالحی نجفآبادی در کتاب مهم «جهاد در اسلام» ناشناخته مانده، دست به کار مهمی زده است و آن این ادعای مهم است که در اسلام جنگیدن و تحمیل عقیده نداریم. از نظر ايشان آیات قتال و جهاد مقیده یا عام هستند و آیات عام بهوسیله مقیده محدود شدهاند. وی مجموعه استدلالهایی در این مورد تدارک دیده که کلامی و فقهی است و به روایات و احادیث که تاریخي است استناد كرده آنگاه ديدگاه خود را بيان ميكند ▪ ▪ ▪ ▪ ▪ ▪ روش استدلالی منطقی صالحی، وی را گاه تا حد افراطِ مو را از ماستکشیدن میبرد و قدرت فوقالعاده وی را در استدلال در کنار توان نقد و بررسی متون دین نشان ميدهد و این امکان را برای وی فراهم میکند که مخالفان خود را در موقعیت پاسخگویی دقیق قرار دهد ▪ ▪ ▪ ▪ ▪ ▪ صالحی در کتاب جهاد در اسلام به مفاهيمي اعم از جهاد، اهل بغی، اسارت در جنگ و غنیمت ميپردازد و در آغاز از آیات قرآن شروع میكند و بعد او معناشناختی واژه به سنت یا مصداقهای شأن نزول آیات میپردازد و سپس به تفسیر فقها از آیات مزبور و سنت پیامبر میرسد و با نقادی مهمی بسیاری از دیدگاههای فقهای اهل سنت و شیعه را به چالش میکشد و ملاکش قرآن و سنت رسولالله و رفتار ائمه دین است ▪ ▪ ▪ ▪ ▪ ▪ آيتالله صالحي نجفآبادي تلاش میکند نشان دهد که قرآن در چه شرایطی جنگیدن را لازم میداند و بعد با استناد به آیات قرآن نشان میدهد که جنگهای پیامبر دفاعی بوده است و نیز قرآن تحميل عقیده را قبول ندارد و برای عقیده تحمیلی ارزشی قائل نیست ▪ ▪ ▪ ▪ ▪ ▪ مفهوم جهادکردن به معنی بهراهانداختن جنگ برای مسلمانکردن دیگران ربطی به اسلام و سنت پیامبر ندارد، درنتیجه نمیتوان افراد یا جامعهای را به اسلام دعوت و سپس به بهانه عدمتمکین به جنگ با آنها اقدام کرد ▪ ▪ ▪ ▪ ▪ ▪
|
| فهرست چشم انداز 65 | صفحه اول | بایگانی سال 1389 | چشم انداز ایران - شماره 65 دي و بهمن ماه 1389
جهاد ابتدایی و حقوق انسان وآزادی عقیده نگاهي به كتاب «جهاد در اسلام» نوشته آيتالله صالحي نجفآبادي* تقي رحماني كتاب جهاد در اسلامِ آيتالله صالحي نجفآبادي اثري مهم است؛ بررسي فصلهاي اين اثر ميتواند در بررسي مفاهيم مهمي چون جهاد، اسارت و غنيمت در اسلام مورد توجه قرار بگيرد. در اين نوشتار به معرفي اجمالي كتاب، بويژه فصل جهاد آن پرداخته ميشود. در مقدمه مقاله برخي شيوههاي متفاوت برگرفته از متون مذهبي و سنت در برخورد با مفاهيم فوق را بررسي ميكنيم. فهم دین مانند هر فهمی نیاز به ابزار خاص خود را دارد، بررسی قرآن، سنت و متون فقهی بشر نیازمند متد و روش است، اگر چه بینش با روش در سازوکاری توأم، راه فهم را ممکن میکند . بهطور مشخص بررسی مفهوم جهاد به معنی جنگ و تحمیل برای جاانداختن عقیده و باور در قرآن، سنت و متون فقهی نیازمند ورود روشمند درکنار پرسشی است که از متن مزبور داریم. اگر جهاد به معنی جنگ باشد آيا قتال برای ترویج دین واجب یا درست است؟ حداقل سه نوع ورود و روش همراه با بینش متصور خواهد بود: 1ـ فهم اصولگرایانه و استدلالی 2ـ فهم تأویلی و تطبیقی و بررسی در زمان و مکان خاص 3ـ فهم هرمنوتیکی ـ تاریخی در این سه روش، منابع و ابزار جابهجا میشوند و اولویت پیدا میکنند. در روش اول ابتدا منطق و اصول تلاش میکند شرایط تاریخی را درک کند و بعد نگاه خود را به جهاد ارائه دهد و پاسخ دهد که آیا جهاد برای ترویج عقیده درست است و در سنت پیامبر وجود داشته است یا خير؟ در نگاه دوم درک شرایط تاریخی و جغرافیایی عمده میشود و با توجه به پیام دین به این پرسش پاسخ ميدهد که آیا جهاد برای ترویج دین درست است یا خیر؟ در نگاه سوم با توجه به باور زمانه كنونی و معیارها، به متون بهعنوان یک تجربه نگاه میشود که این تجربه نمیتواند برای نظر ما مبنای تأویل یا تطبیق قرار گيرد، بلکه درک تاریخ گذشته ملاک است. هر سه نگاه در میان روشنفکران و عالمان مسلمان در جامعه ما طرفدارانی دارد، اگرچه نگاه سوم روشنفکرانه است. نگاه روشنفکران با توجه به جوهر و گوهر دین، چه با دید تأویلی و چه گرایش هرمنوتیکی تحلیلی ـ که التقاطی از فهم جدید و قدیم است ـ با جهاد ابتدایی مخالف است و تحمیل عقیده را درست نمیداند، درنتیجه متون را با این دید بازخوانی میکند، اما نگاه سنتی دین که خاستگاه استدلالی و روش مشخصی برای بررسی متون دینی دارد در این مورد با روشنفکران متفاوت است، براي نمونه گرایش تأویلی ـ تطبیقی که روشنفکران مذهبی بخصوص شریعتی به آن وفادار بود در بررسی مفهوم جهاد ابتدایی دو عامل پیام دین و درک و علم خویش را در قضاوت درباره جهاد ابتدایی بهکار میگیرد و به پاسخ میرسد، كه در این مورد در جای خود سخن گفتهام و نوشتهام، براي نمونه روشنفکران مذهبی، قرآن را گفتمانی میدانند که باید آیات آن را در زمان و مکان آن درک کرد، اما اگر یک عالم حوزوی بخواهد جهاد ابتدایی را مورد بررسی قرار دهد روش کارش متفاوت است و اگر سودای طرح پرسش و نظر جدیدتری داشته باشد کارش بسیار دشوار است، وی باید از لابهلای متون فقهی بحثهای کلامی عبور کند با قرآن، سنت و بزرگان دین، به تعامل نشیند و نیز افزون بر منابع به روشهای سنتی طلبگی وفادار بماند تا نگاه جدید را خلق کند. بیگمان چنین معضلی را روشنفکران مسلمان ندارند، چون آنها شعار بازگشت به متن و سنت رسولالله را با توجه به علم و زمان میدهند و به سنت فقهی نگاه سندمحورانه ندارند. آيتالله صالحی نجفآبادی که رحمت خداوند و درود بندگان خدا بر او باد، بیگمان در مورد نوآوری با توجه به سنت فقهی و کلامی سرآمد دوران ماست. شاید صالحي اوج پختگی اصولگرایی است که از آخوند خراسانی شروع شده و به وی ختم میشود. صالحی نجفآبادی در کتاب مهم اما ناشناخته مانده جهاد در اسلام، دست به کار مهمی زده است و آن این ادعای مهم است که در اسلام جنگیدن و تحمیل عقیده نداریم. از نظر ايشان آیات قتال و جهاد مقیده یا عام هستند و آیات عام بهوسیله مقیده محدود شدهاند. وی مجموعه استدلالهایی در این مورد تدارک دیده که کلامی و فقهی است و به روایات و احادیث که تاریخي است استناد كرده آنگاه ديدگاه خود را بيان ميكند. او در کتاب جهاد در اسلام که گفته خودش پس از جنگ عراق علیه ایران نگاشته، تلاش میکند مفهوم جهاد ابتدایی «بغات»، «به اسارت» و «غنیمت» در قرآن متون فقهی را مورد کاوش قرار دهد. این کتاب همانند دیگر آثار صالحی که به باور نگارنده همچون نظام معتزلی در شیعه امامیه است وی را در میان عالمان حوزوی سرآمد میکند. بیگمان وی برای این جسارت و شجاعت خود هزینه بالایی پرداخته است و مصداق حدیث معروف «من کان من فقها» شد، که از هوای نفس دورند و حافظ حدود میباشند و از شجاعت برخوردارند. روش استدلالی صالحی روش استدلالی منطقی صالحی، وی را گاه تا حد افراطِ مو را از ماستکشیدن میبرد و قدرت فوقالعاده وی را در استدلال در کنار توان نقد و بررسی متون دین نشان ميدهد و این امکان را برای وی فراهم میکند که مخالفان خود را در موقعیت پاسخگویی دقیق قرار دهد، اگرچه برخی به دلایل گوناگون بهجای پاسخ به وی، نقد تندی کردهاند، درحالیکه حق وی نقد بوده نه ناسزا. کتاب جهاد در اسلام با همان رویه استدلالی و منطقی با توجه به قرآن و اصول کلی دین و سنت پیامبر و نقد و بررسی متون فقهی نوشته شده است، در عین حال میتوان پنداشت که چرا کتاب چندان مورد توجه قرار نمیگیرد، زیرا از ویژگیهای روشنفکرانه باب روز برخوردار نیست، یعنی مدهایی که میآیند و میروند بدون اینکه ریشهدار شوند. اين کتاب مورد توجه قرار نگرفته، چون صالحی نقد مهمی را بر متون فقهی مصطلح بهعمل آورده است. فقیهی که معتقد باشد گاه اجماع همه فقها هم میتواند خطا باشد و توان اثبات آن را نیز داشته باشد نمیتواند در مملکت و محل کار خود غریب نباشد. شناخت اجمالی در بررسی جهاد در اسلام بسیار لازم است. باید توجه داشت که صالحی در کتاب جهاد در اسلام به مفاهيمي اعم از جهاد، اهل بغی، اسارت در جنگ و غنیمت ميپردازد و در آغاز از آیات قرآن شروع میكند و بعد او معناشناختی واژه به سنت یا مصداقهای شأن نزول آیات میپردازد و سپس به تفسیر فقها از آیات مزبور و سنت پیامبر میرسد و با نقادی مهمی بسیاری از دیدگاههای فقهای اهل سنت و شیعه را به چالش میکشد و ملاکش قرآن و سنت رسولالله و رفتار ائمه دین است. بررسی اجمالی فصل «جهاد» کتاب «جهاد در اسلام» آیا از نظر اسلام جهاد برای تحمیل عقیده مجاز است؟(ص15) آیا در مقابل دشمن مهاجم، اولويت با صلح است یا جنگ؟(ص16) از نظر اسلام جنگ برای تحمیل عقیده مجاز نیست، زیرا طبق آیه «لا اِکراهَ فِیالدین قَد تَبیَنَ الرُشدُ مِنالغَی» (بقره 256)، اجبار چه با تهدید باشد چه با جنگ نباید مبنايي برای تحمیل عقیده باشد. در مقابل دشمن مهاجم اولويت با صلح است نه جنگ، «و قاتِلوا هُم حَتی لاتَکونَ فِتنه» (بقره: 193)، با نیروهای مهاجم پیکار کنید تا وقتیکه فتنه و بلاییكه دشمن بر سر شما ریخته از بین برود. «فَاِن قاتَلوکُم فاقتُلوهم» (بقره:191) جنگ را به تهاجم دشمن مشروط میکند. (ص 16) وقتی فتنه دشمن برطرف شد دیگر جنگیدن مجاز نیست. (ص 17) «وَ اِن جَنَحُوا لِلسَلمِ فَاجنَخُ لَها وَ تَوَکَل عَلَی الله» (انفال:61)، اگر دشمن به صلح تمایل نشان داد تو نیز آن را بپذیر و به خدا توکل کن. «حَرِّضِ المُؤمنینَ عَلَی القِتال» (انفال: 65)، سوره انفال بیشتر در مورد جنگ بدر است. اسلام صلح را بهعنوان یک اصل زیربنایی در روابط اجتماعی میشناسد.( ص17) آغاز حمله نظامی به دیگران به هر منظوری باشد مخالف فطرت انسانهاست اگر چه آن را جنگ دینی بنامند. آیات جنگ با کفار به دو دسته تقسیم میشوند: الفـ آیاتی که قید و شرط جنگ در آنها ذکر شده است (مقیده) ب ـ آیاتي كه بهطور مطلق آمده و قید شرطی در آنها نیست (مطلقه) الفـ آیات مقیده ـ «وَ قاتِلوا فیسَبیلِالله الذین یُقاتِلونَکُم وَ لاتَعتَدوا اِنَ الله لایُحِبُ المُعتَدین» (بقره:190)، در راه خدا با کسانی بجنگيد که به شما حمله نظامی میکنند و تجاوز نکنید، زیرا خداوند تجاوزکاران را دوست ندارد. ـ جنگ باید در راه خدا و برای او باشد نه بهمنظور کشورگشایی یا انتقامجویی و یا اشباع غریزه جاهطلبی و برتریجویی استکباری. ـ با آنانکه به شما حمله نظامی میکنند بجنگید البته مجاز بودن به حمله به دشمن مشروط به تجاوز آنهاست. «وَاقتُلُوهُم حَیثُ ثَقِفتُموهُم وَ اَخرِجُوهُم مِن حَیثُ اَخرِجُوکُم وَ الفِتنه اَشَدُ مِنالقَتلِ وَ لاتُقاتِلوُهُم عِندَالمَسجِدالحَرام حَتی یُقاتِلوُکم فیهِ فَاِن قاتَلوُکُم فَاقتُلُوهُم کَذالِکَ جَزاءُ الکافِرین« ( بقره: 19)، هر جا که آنان را بیابید بکشيد و از همانجا که شما را بیرون کردند بیرونشان کنید که فتنه از کشتن بدتر است و در نزد مسجد الحرام با آنان نجنگید مگر آنکه آنان با شما در آنجا بجنگند، پس اگر به شما حمله نظامی کردند آنان را بکشید که سزای مهاجمان اینگونه است.(ص 22) این آیه مسلمانان را از شروع جنگ نهی میکند. «اُذن الذینَ یُقاتلوُنَ بِاَنهُم ظُلِموا وَ اِنَ اللهَ عَلَی نَصرِهِم لَقدیر. اَلَذین اُخرِجُوا مِن دیارِهِم بِغَیرِ الحَق اِلا اَن يَقُولوا رَبنا الله وَ لَو لا دَفَعَ الله الناسَ بَعضَهُم بِبَعض لَهُدِمَت صَوامِعُ وَ بَیع وَ صَلَوات وَ مَساجِدُ وَ یُذَکِر فیهَا اسمُالله کَثيراً وَ لِینصَرون الله ِمن یَنصُرُه اِنَ الله لَقَوی عَزیز» (حج:39 و40)، به آنانکه مورد هجوم نظامی واقع شدهاند اجازه داده شده که برای دفاع از خود بجنگند به این دلیل که مظلوم واقع شدهاند. بیشک خداوند بر نصرت آنان تواناست، هم آنانکه از دیار خود بهناحق اخراج شدهاند فقط به جرم آنکه میگفتند پروردگار ما خدای یکتاست و اگر خداوند شر بعضی از مردم را بهوسیله بعضی دیگر دفع نمیکرد صومعهها، کنیسهها، کنشتها و مساجد که در آنان فراوان نام خداوند است ویران میشد. همانا خداوند هرکس را که یاریش کند یاری میکند بیگمان که خداوند پر قدرت و با عزت است. «فَمَنِ اعتدی عَلَیکُم فَاعتَدُوا عَلَیه بِمِثلِ ما اعتدی عَلَیکُم» (بقره: 194)، جنگ دفاعی یعنی اقدام به جنگ، مشروط به شروع تعدی از سمت دشمن. ب ـ آیات مطلقه ـ «کُتِبَ عَلیکُمُ القِتال» (بقره: 216) ـ «فَلیُقاتِل فِی سَبیلِالله الَذینَ یَشرُونَ الحَیوهَ الدُنیا بِالاخِره» (نسا: 74)، کسانیکه زندگی را با آخرت مبادله میکنند باید در راه خدا بجنگند. ـ «اَلَذینَ آَمنوُا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الله وَ الَذینَ کَفَروُا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطاغُوت» (نسا:76) ـ «قاتِلوُا الَذینَ لایَؤمِنِونَ بِالله وَ لا بِالیَومِ الاخِر» (توبه: 29) ـ «یا اَیُهَا الَذینَ امَنُوا قاتِلوُا الَذینَ یَلَوُنکُم مِنَ الکُفار» (توبه: 123) ـ«فَاِذا لَقَیتُمُ الَذینَ کَفَرُوا فَضَرَبَ الرِقابِ حَتی اِذا اَثخَنتُمُوهُم فَشُدُوا الوِثاقَ فَاِما مِنا بَعدُ وَ اِما فِدا» (محمد: 4) پس وقتی با کسانیکه کافرند برخورد کردید گردنشان را بزنید و چون آنها را بیحرکت ساختید اسیرشان کنید و محکم ببندید آنگاه باید آزاد کنید یا به فدیه. (ص24) آیات جهاد جنگ ابتدایی را تجویز نمیکند. (ص 36) همه جنگهای پیامبر برای دفاع از حق و اهل آن و حمایت از دعوت از حق بوده است. (ص31) آیات جنگ در سوره آلعمران درباره جنگ احد است.آیات جنگ در سوره توبه در مورد مشرکان پیمانشکن و آغارگر جنگ است. آیات جنگ در سوره انفال در مورد جنگ بدر است. شافعی میگوید همانطور که نماز و روزه بر مسلمانان واجب است جنگیدن بهطور ابتدایی واجب شده است. (ص40) شیخ طوسی در کتاب «نهایه» آورده: جنگ با همه فرقههای کفار بهعنوان جهاد واجب است و اگر کفار اسلام را قبول نکردند کشته میشوند و فرزندانشان اسیر میگردند، اموالشان مصادره میگردند که همان فتوای شافعی است. (ص 47 که نشانگر سلطه فقه عامه است.) ابن ادریس و علامه حلی و شهید ثانی صاحب «شرح لمعه» و «صاحب جواهر»، جنگ با کفار برای دعوت به اسلام را واجب میدانند.(ص52) «اُدعُ اِلیَ سَبیلِ رَبکِ بِالحِکمَه وَ الموعِظَه وَ الحَسنه وَ جادَلهُم بِالتَی هی اَحسن» (نحل: 152) «اِنا هَدَیناهُ السَبیل اِما شاکِراً وَ اِما کَفُورا» (دهر: 3) فقهای شیعه جهاد را مشروط به امر امام معصوم مبسوطالید میدانند که اگر به حكم امام معصوم نباشد اساس جهاد مشروع نیست. آنها جهاد اصلی را جنگ ابتدایی با کفار میدانند و همین جهاد را مشروط به امر امام معصوم مبسوطالید میکند، ولی جنگ دفاعی که در مقابل هجوم دشمن صورت میگیرد مشروط به امر امام نیست، زیرا دفاع یک ضرورت اجتنابناپذیر است. (ص 64) طبق فتوای امام شافعی و بالطبع شیخ طوسی سالی یک بار جهاد ابتدایی با کفار براي نشاندادن اقتدار واجب است. شیخ طوسی ميگويد بر امام واجب است که یا خودش یا با اعزام نیرو در هر سال یکبار به جنگ اقدام کند تا جهاد تعطیل نشود. جمعبندی صالحی از فصل جهاد در اسلام بر چند محور استوار است: پذیرش دین با اکراه و اجبار نیست و این آیه قابل نقض نیست، چون اصول دین هم استدلالی و هم انتخابی است. آیات مطلقه در مورد قتال و جهاد باید با آیا مقیده مورد بررسی قرار گیرند، در غیر این صورت معیار جنگیدن زیر سؤال میرود، چون جنگیدن برای دفع فتنه روی زمین یک مفهوم کلی است، نه پیامبر همیشه در جنگ بوده و نه اين امر توقع خداوند از مسلمانان است و نیز با بسیاری از آیات قرآن همخوانی ندارد حتی مفهوم زمین در این آیه بهجا و مکانی خاص متعلق است. همچنین جنگیدن در قرآن زمانی است که تهاجم آغاز میشود. صالحی مثال میآورد پس از فتح مکه پیامبر اهالی مکه را مجبور به پذیرش اسلام نکرد، بلكه آنان را آزاد کرد و حتی اسیر نیز نگرفت. در ادامه صالحی به نقد نظر فقها درباره جهاد میرسد: ـ جهاد وظیفه امام عادل است. ـ مسلمانان باید در سال یکبار جهاد کنند. ـ جهاد همانند روزه واجب است. فرق فقهای شیعه با اهل تسنن آن است که ایشان جهاد را به اذن امام معصوم میدانند نه رهبر عادل. صالحی يادآور ميشود كه تحمیل عقیده باطل است و چنین برداشتی از قرآن و سنت رسول را در مورد تحمیل عقیده منطقی نمیداند. روش صالحی فقیهانه است، ولی نظر بسیاری از فقها را به چالش میکشد. گفتوگوی جدی فقها با صالحی بهصورت جدی شکل نگرفته است. برای بازکردن موضوع باید بگویم بهعنوان یک روشنفکر مذهبی که طرفدار شناخت شرایط تاریخی و جغرافیایی صدر اسلام است و دیدگاه تأویلی ـ تطبیقی دارد و فقط به این رویداد به دید تجربه نبوی نگاه نمیکند، تفاوتی میان دیدگاه شریعتی و بزرگانی چون استاد مجتهد شبستری وجود دارد. حتی قرآنپژوهی مهندس میثمی و مهندس سحابی مبتنی بر درک گفتمانی است که به روش تطبیقی ـ تأویلی نزدیک است، آنها معتقدند که اسلام با دعوت آغاز شد و پاسخ اين دعوت، خشونت کفار مکه بود.مسلمانان ناچار به ترک مکه شدند و حتی اموالشان مصادره شد، در نتیجه مسلمانان برای گرفتن مالشان به کاروانی در مدینه حمله کردند که برای فروش اموالشان به راه افتاده بود. صالحی میگوید پیامبر حتی به کفار پیام صلح داد که نپذیرفتند، در نتیجه مسلمانان با کفار وارد جنگ شدند، جنگی طولانی که تا فتح مکه ادامه یافت. تمام کشتههای دو طرف از 1500 تن فراتر نرفت، ضمن اينكه پس از چندین سال تعداد شهدای مسلمان از تعداد کشتههای کفار بیشتر بوده، پس جنگهای گذشته با شرایط حال قابل مقایسه نیست، درنتیجه جنگ میان کفار و مسلمانان یک واقعیت تاریخی بوده و شروع جنگ، با کفار بوده است، حتی سوره توبه که سرشار از مرزبندی است جنگ با کفاری که پیمانشکن نیستند را توصیه نمیکند. این استدلال که زمانی که اسلام در مدینه مستقر شد شروع به جنگیدن كرد را نمیتوان صحیح دانست، اما در نگاه تأویلی و تطبیقی اصول و استخوانبندی فقه در تمدن اسلامی در دوران اقتدار خلافت اسلامی پی ریخته میشود این اصول و مبانی به دلیل نزدیکی به حکومت و نیز بهدنبال اقتدار جامعه اسلامی وارد تبیین روابط قدرت شده، در نتیجه جامعه مسلمانان را بر ایمان مسلمانی ترجیح داده و اولویت را حفظ ظاهر گرفته است، درحالیکه سراسر قرآن به ایمان تکیه میکند، حتی پس از فتح مکه میان مسلمانشدن و مؤمن شدن تفاوت مرحلهای قائل است، اما فقهای اهل سنت و بعد فقهای شیعه نسبت ایمان و مسلمانی و جامعه و حکومت را تفکیک نکردهاند. جهاد با کفار به معنی عدم توجه به حق انتخاب انسانهاست که ایمان با آن معنی مییابد و نیز جهادکردن با جوامعیکه بیشتر آنها اهل کتاب هستند نمیتواند امر درستی باشد، زیرا قرآن اهل کتاب را مؤمن میداند و به قرارداد و وفاي به عهد پایبند است. قرآن در دین اکراه را باور ندارد و ملاک را رشد و درک افراد میداند. این سخن و حکم شافعی كه امام عادل بايد سالي يكبار جهاد كند با سنت رسولالله همخوانی ندارد، چرا که مقصود امام شافعی ضرب شست نشاندادن به دشمنان حکومت است، درحالیکه اين تعريف از جهاد مفهوم قدرتی و سیاسی تحمیل عقیده ارجحیت دارد. در عین حال فقها میان دادن جزیه و اسلام آوردن، جوامع مغلوب را مختار کردهاند، در اینجا مسئله مسلمانکردن منتفی میشود، حکم فقهیِ سالي يكبار جهاد، در عمل توجيهي است براي جوامعياي كه اينگونه برخورد ميكنند، درحالیکه با سنت پیامبر و آیات قرآن هماهنگی ندارد. اما صالحی چگونه دیدگاه و احکام فقهی مربوط به جهاد را مورد بررسی و نقد قرار میدهد؟ او در وهله اول واژهشناسی جهاد و قتال را انجام میدهد و تلاش میکند نشان دهد که قرآن در چه شرایطی جنگیدن را لازم میداند و بعد با استناد به آیات قرآن نشان میدهد که جنگهای پیامبر دفاعی بوده است و نیز قرآن تحميل عقیده را قبول ندارد و برای عقیده تحمیلی ارزشی قائل نیست. صالحی با منابع مشترک در بينش و روش همانند با فقهای طرفدار جهاد ابتدایی به گفتوگو مینشیند. روش اصولی ـ استدلالی فقهی با روش تطبیقی ـ تأویلی با وجود تفاوت روشی با یکدیگر به نتایج مشترکی میرسند که این نتایج بسیار مهم است، البته به تفاوت این دو دیدگاه در جای خود خواهیم پرداخت. نتیجه بحث در مورد جهاد در اسلام با چنین دیدي، مفهوم جهادکردن به معنی بهراهانداختن جنگ برای مسلمانکردن دیگران ربطی به اسلام و سنت پیامبر ندارد، درنتیجه نمیتوان افراد یا جامعهای را به اسلام دعوت و سپس به بهانه عدمتمکین به جنگ با آنها اقدام کرد. صالحی اثبات میکند که جهاد ابتدايي حتي آزادیبخش آن، امری نادرست است، درنتیجه انسانها در ابراز عقیده آزادند و از حقوق شهروندی برخوردارند حتی اگر مسلمان نباشند، چراکه وقتی نتوان یکنفر را به اجبار مسلمان کرد پس باید موجودیت فردی او را بهرسمیت شناخت و با آن تعامل کرد. صالحی در فصلهای بعد نشان میدهد که حقوق اسرا، غنیمت در جنگ و اختلاف میان مسلمانان چگونه باید حلو فصل شود که بحث جداگانه و مفصلی ميطلبد. * كتاب جهاد در اسلام، نوشته آيتالله نعمتالله صالحي نجفآبادي،نشر ني، چاپ اول، 1386.
|
|||||
| فهرست چشم انداز 65 | صفحه اول | بایگانی سال 1389 | |